- هو زین
- مسلح به سلاح خوب
معنی هو زین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
با دست بر روی دهن زدن و فریاد کشیدن بهنگام شادی واستهزا
قرقره، ماسوره
دوازده عدد از یک شی بسته دوازده تایی
آنکه یک چیز را دو تا بیند احول، دو رو منافق
نهیب زدن، با زبان به کسی حمله کردن و تشر زدن
تبرزین، نوعی تبر که بعضی درویشان به دست می گیرند، سلاحی به شکل تبر با دستۀ آهنی که هنگام سواری در کنار زین اسب آویزان می کردند، تبرزد
دو یا چند تن که دارای یک کیش و آیین باشند، هم کیش
میزان ها، مقیاس ها، معیارها، اندازه ها، مقدارها، سالم ها، سرحال ها، ترازوها، جمع واژۀ میزان
جمع میزان، ترازو ها سنجه ها اندازه ها جمع میزان
اختلاف بسیار جزیی داشتن (در جمله منفی استعمال شود) : (صورتش با صورت مادرش مو نمیزند)
آلتی شبیه بانبری کوچک که بوسیله آن مو را از عضوی از بدن می کنند خار چینه منقاش
هروئین کشیدن خنده شدیدکردن کرکرخندیدن
هم آئین، هم مذهب، هم کیش
همچنین
مایعی که از مواد مختلف باشد که با آلتی در هم آمیختن، چنانکه آش را با چمچه یا قاشق هم زنند
مورد استهزا قرار گرفتن مسخره شدن: هو شدم اما زمیدان در نرفتم مردوار لیک یاران را سر برگ من مضطر نبود. (بهار)
عجله کردن، حرص زدن (در غذا خوردن لباس خریدن و غیره)
Stir, Whisk
mexer, bater
revolver, batir
mieszać, ubijać
помешивать , взбивать
перемішувати , збивати
roeren, kloppen
rühren, schwenken
remuer, fouetter
mescolare, sbattere
हिलाना , फेंटना
নাড়া , ফেটানো
karıştırmak, çırpmak
젓다 , 휘젓다
kuchochea, piga